دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات حمله کنندگان به سفارت عربستان در حالی برگزار شد که متهمان از قاضی خواستند “در اتاقهای بازجویی دوربین بگذارند تا بفهمند آنجا چه اتفاقاتی میافتد. اینکه بازجو دیکته میکند و متهم تحت فشار می نویسد.”
از دیگر نکات این دادگاه اعتراض متهمان به نگهداری در سلول هایی است که معترضان سال ۸۸ محبوس بودند که آن را مصداق “شکنجه روانی” می دانستند. متهمانی که می پرسیدند: “چرا با ما همان رفتاری شد که با محاربین فتنه ٨٨ صورت گرفت؟”
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کلمه، مساله بازجویی های غیرقانونی و اختیارات مبسوط آنان پیشتر از سوی فعالان سیاسی و روزنامه نگاران عنوان شده بود، اما قوه قضاییه هیچگاه این موضوع را قبول نکرد. اما اینک که حامیان رهبری و افرادی منتسب به حزب اللهی از بازداشت های شبیه “آدم ربایی”، و اعترافات “تحت فشار” و اختیارات وسیع بازجو سخن می گویند، شاید امیدی باشد که مسئولان قضایی این مساله را مورد توجه قرار دهند.
نکته قابل توجه در اظهارات متهمان در پرونده این است که آنان اظهارات خود در بازجویی ها را نمی پذیرند و بر این باورند که این اظهارات واقعی نیست و به خاطر شدت فشارهای وارده در زمان بازداشت آن اظهارات بیان شده است.
یکی از متهمان به صراحت خطاب به قاضی می گوید: «من در بازجوییها گوشت قربانی شدم. من از شما خواهش میکنم در اتاقهای بازجویی دوربین بگذارید تا بفهمید آنجا چه اتفاقاتی میافتد. بازجو میگفت هرچه من بنویسم قاضی هم همان حکم را میدهد پس باید با من همکاری کنی. اظهارات من تحت فشار بازجو و شکنجه روحی بود. بازجو دیکته میکرد و من مینوشتم. گفتند شما محارب بینالمللی هستی. من هم اظهاراتم تحت فشار بود».
در همین حال متهم دیگری با مقایسه تجمع اعتراضی با تظاهرات نه دی می پرسد مگر تظاهرات نه دی مجوز داشت؟!
او که خود را یکی از حامیان رهبری و مطیع امر او می خواند از دادگاه می خواهد که عاملان اصلی و کسانی که راه را برای حمله به سفارت بازکردند را به دادگاه بیاورد.
این فرد که مشارکت فعالی هم در تجمع مقابل عربستان داشته حتی به ورود خود به سفارت هم اذعان دارد و می گوید: “روز تجمع به محض آتشسوزی در سفارت، من رفتم در اولین اتاق و دو تا زونکن از اتاق برداشتم تا به دوستان اطلاعات سپاه بدهم.”
اظهارات وی نشان از نزدیکی تجمع کنندگان با “دوستان اطلاعات سپاه” است. افرادی که در جریان حمله به علی مطهری در شیراز هم نقش آمر را داشتند و مطهری خواستار برگزاری دادگاه برای آنان شد نه عاملانی که فقط اجرای دستور می کنند.
از طنزهای تاریخ زندانی شدن این افراد حزب اللهی در سلول هایی است که معترضان سال ۸۸ نگهداری می شدند. مسالهای که مورد اعتراض یکی از متهمان قرار گرفت و آن را مصداق “شکنجه” دانست!
در همین حال از آنجا که برخی از متهمان این پرونده روحانی هستند، به گفته دادستانی پرونده آنان در دادگاه ویژه روحانیت بررسی می شود.
چرا با ما همان رفتاری شد که با محاربین فتنه ٨٨ صورت گرفت؟
در جلسه دادگاه قاضی دهقانی با اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی متهم دیگری را تفهیم اتهام کرد اما این متهم گفت دوست ندارد مطالبش از سوی رسانهها منتشر شود و در صورت انتشار شکایت خواهد کرد؛ البته قاضی در ادامه دادگاه را علنی اعلام کرد و این منعی برای انتشار مطالب باقی نمیگذارد. متهم خود را ٢٨ ساله، اهل کرج و ساکن قم معرفی کرد و گفت: «رسانهها و افرادی که در این مدت ما را به انواع اتهامات متهم کردند باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند. در این مدت ما را سلطنتطلب، منافق و ضدانقلاب خواندند».
او در ادامه گفت: «ما از تجمع مطلع شدیم اما حجت شرعی نداشتیم که بخواهیم به سفارت حمله کنیم. حتی من خاک سفارت را خاک عربستان میدانستم و ورود به آن از نظر شرعی برای من غصب محسوب میشد. چه بلایی بر سر مسئولان ما آمده که یک روز تسخیر یک سفارت، انقلاب دوم نام میگیرد و امروز بعد از سیواندی سال معترضان به سفارت عربستان باید محاکمه شوند؟».
او افزود: «قطعا متهم اول پرونده حمله به سفارت عربستان، نیروی انتظامی است. آنها اصلا خوب عمل نکردند. من برای اعتراض به سفارت عربستان رفتم. بنده هم در کوی دانشگاه از نظام دفاع کردم و بینیام آنجا شکست و هم در فتنه ٨٨ به صورت کلامی با مردم صحبت میکردم تا روشن شوند و گول نخورند. منتی و شکایتی هم ندارم». او در ادامه با اشاره به شرایط بازجویی خود گفت: «من را در سلولی نگه میداشتند که پیش از آن مجرمین فتنه٨٨ روی دیوار آن یادگاری نوشته بودند، این شکنجه روحی نیست؟»
این متهم افزود: «در هیأتهای مذهبی ما فرقهای وجود دارد به نام فرقه شیرازی که به اصطلاح شیعیان تندرو هستند. آن شب تعدادی از آنها مقابل سفارت بودند و به خلفای اهل سنت فحش ناموس میدادند. مردم را تشویق به حمله به سفارت میکردند. من با آنها درگیری لفظی پیدا کردم».
او در پایان گفت: «چرا با ما همان رفتاری شد که با محاربین فتنه ٨٨ صورت گرفت؟ بازجوی من میگفت ما با هم در مسجد ارک پای منبر حاج منصور مینشینیم هرچه میگویم بنویس تا کمکت کنم. اظهارات ما در بازپرسی در چنین شرایطی صورت گرفت. ما همدل دولت هستیم و دست از مقام معظم رهبری بر نمیداریم. اکنون به دلیل ناراحتی رهبری پشیمانم و از دادگاه تقاضای حداقل مجازات را دارم
موکلم در سوریه می جنگد
در ابتدای این جلسه، قاضی دهقانی مواد ۱۹۳، ۱۹۴، ۱۹۵، ۳۵۴ و ۳۵۸ قانون آیین دادرسی کیفری را قرائت کرد. پس از آن، مصطفی شعبانی، وکیل مدافع یکی از متهمان که موکلش روز گذشته دفاعیات خود را بیان کرده بود، گفت: «دیروز موکلم در اظهاراتش گفت حضورش در آن تجمع با انگیزه انقلابی، مذهبی و حمایت از انقلاب بوده است. به دلیل فشارهای دولت عربستان و اتفاقاتی نظیر حادثه منا، فرودگاه جده و اعدام مرجع تقلید آیتالله نمر در آن تجمع حضور یافته و انزجار خود را به این شکل نشان داده است».
او از نماینده دادستان سؤالی درباره یکی از مطالبی که در کیفرخواست ذکر شده بود، مطرح کرد که میرسلیم، نماینده مدعیالعموم به آن پاسخ نداد و قاضی دهقانی خطاب به شعبانی وکیلمدافع متهم گفت: «کیفرخواست صادر شده و شما موظف هستید از موکلتان دفاع کنید».
شعبانی ادامه داد: «موکل من مسئول مؤسسهای است که بیش از ١٠هزار نوجوان و جوان را پرورش داده است. یکی از اتهامات موکلم اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی بوده؛ درحالیکه مشکلی در آن تجمع نبوده است. شاید بسیاری از جوانان قبل از انقلاب متولد نشدهاند، ولی ما و شما میدانیم در ٣٨ سال گذشته تجمعهایی وجود داشته که خودجوش بوده و به این صورت نبوده که مجوزی دریافت کنند. در تمام ایران برای آیتالله نمر تجمعهایی حتی در جلوی قوه قضائیه و مجلس صورت گرفت و هر روز اعتراضهایی هم میشد و کسی هم اعتراض نمیکرد که تجمعها غیرقانونی است».
او با طرح این سؤال که حرکتهای خودجوش باید از کجا مجوز بگیرند؟ گفت: «اینگونه حرکتهای خودجوش در کشور ما عرف شده است. این افراد سینهچاک انقلاب و اسلاماند. موکل من از سوریه برگشته است و بر حسب تکلیف شرعی احساس کرده باید از انقلاب حمایت کند. مرز ما ایران نیست. وقتی در سوریه میجنگیم مرز ما آنجاست. سردار فدوی، فرمانده نیروی دریایی سپاه گفته حکومت عربستان، حکومتی کودکانه است».
شعبانی ادامه داد: «در بحث اتهام دیگر موکلم که مشارکت در تخریب عمدی اموال سفارت عربستان است، باید یادآور شوم که طبق قانون آیین دادرسی کیفری، خسارت نیاز به شاکی خصوصی دارد. عربستان به عنوان صاحب مال نیامده بگوید که اموال من برده شده است و هیچ شکایتی را مطرح نکرده است؛ زیرا سناریویی بوده که خود عربستان طراحی کرده و ایران را در مخمصه انداخت و بچههای ما را متهم کرد. این سناریو از قبل طراحی شده بود. موکل من اعلام کرد براساس فشار روحی و روانی که بر او وارد شده، اقرار کرده است. موکلم گفت وارد سفارت نشده و در صدمتری سفارت ایستاده بوده است».
قاضی دهقانی در این هنگام مکالمه موکل او با «ح ک» را قرائت کرد که به او گفته بود فیلمی را از داخل سفارت برایم بفرستید، از آتشسوزیها فیلم خوب بفرستید تا من ببینم».
شعبانی خطاب به قاضی گفت: «کار موکل من فقط پرورش نوجوانان است. این آدم به آقا میگوید مولای من. دیروز ابراز پشیمانی کرد اگر آقا ناراحتاند، ما پشیمانیم. موکلم آدم راستگویی است. نه قصد ورود داشته و نه قصد تخریب. او کنار مقر نیروهای انتظامی بوده؛ بنابراین اتهامات به او قابل انتساب نیست». وکیل مدافع این متهم با بیان اینکه لایحه دفاعی خود را تقدیم دادگاه کرده است، گفت: «چگونه است که در کشور ایران برای کشوری خارجی اقامه دعوی میشود».
بازجو گفت هرچه من بنویسم، قاضی هم همان حکم را میدهد
در ادامه جلسه، قاضی دهقانی اتهامات مشارکت در تخریب عمدی اموال سفارت عربستان و اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی را به متهم دیگر این پرونده تفهیم کرد و از او خواست از خودش دفاع کند. متهم خودش را ٢۵ساله، داروساز، شیعه، ایرانی، مجرد و ساکن کرج معرفی کرد و گفت: «زمانی که از طریق کانالهای تلگرامی و یک کانال جهادی متوجه چنین تجمعی شدم برای نشاندادن انزجار خود از جنایات آلسعود با یک اتوبوس به آن تجمع رفتیم. کانالی که من این خبر را در آن دیدم حدود ۴٠هزار نفر عضو داشت و به همین دلیل فکر کردم که تجمع قانونی است و از غیرقانونیبودن آن اطلاعی نداشتم. حدود ساعت دهونیم شب به آنجا رسیدم و مأموران نیروی انتظامی هم برخورد خوبی با ما داشتند. همانند بقیه افراد همراه جمعیت بودم ولی نه شعار دادم و نه چیزی را پرتاب کردم. حدود ساعت یازدهونیم شب هم به خانه برگشتم. شناخت خاصی از پرتابکنندگان سنگ به سفارت عربستان نداشتم و داخل سفارت هم نرفتم. در کوچه سفارت سه پله در پیادهرو هست که من پله اول را رفتم آن هم به دلیل اینکه مأمور آتشنشانی از من تقاضای کمک کرد تا مردم را از داخل سفارت که آتش گرفته بود نجات دهیم ولی بعد دیگر نتوانستم و نرفتم».
قاضی خطاب به متهم گفت: «مأمور آتشنشانی با آن امکانات از تو درخواست کمک کرد؟» متهم گفت: «بله. آنها تنها دو ماشین داشتند». قاضی دهقانی خطاب به متهم گفت: «درباره آتشزدن پرچم سفارت عربستان چه دفاعی داری؟»
متهم گفت: «من در بازجوییها گوشت قربانی شدم. من از شما خواهش میکنم در اتاقهای بازجویی دوربین بگذارید تا بفهمید آنجا چه اتفاقاتی میافتد. بازجو میگفت هرچه من بنویسم قاضی هم همان حکم را میدهد پس باید با من همکاری کنی. اظهارات من تحت فشار بازجو و شکنجه روحی بود. بازجو دیکته میکرد و من مینوشتم. گفتند شما محارب بینالمللی هستی. من هم اظهاراتم تحت فشار بود».
قاضی از متهم پرسید: «چه کسی پرچم سفارت عربستان را پایین آورد؟»
متهم گفت: «نمیدانم. برخی مسئولان حاضر در مقابل سفارت عربستان و به طور خاص آقای {… } زمانی که ما قصد رفتن داشتیم به ما گفت کجا میروید؟ او ما را ترغیب میکرد جلو برویم و لفظ بیغیرت را به کار میبرد. من حاضرم دست روی قرآن بگذارم و بگویم که اظهاراتم تحت فشار بود. میتوانستند بهراحتی موضوع را جمع کنند. اگر پنجهزار نفر داعشی هم باشد میتوانند آن را جمع کنند. دستهای پشت پرده را شما میدانید. من بعد از سخنرانی آقا، توبه و طلب مغفرت کردم و پشیمانم. اما از آمریکا بگذریم از آلسعود نمیگذریم».
پلیس به وظیفه اش عمل نکرد!
قاضی دهقانی اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی را در تفهیم اتهام متهم دیگری عنوان کرد و از او خواست از خود دفاع کند. متهم خود را ٢٣ساله، دبیر تربیتی، مجرد و ساکن تهران معرفی کرد و گفت: «از طریق اینستاگرام و برخی رفقایم خبر تجمع را دیدم. حدود ساعت دو بعد از ظهر آن روز ۵٠ نفر از طلاب بیانیهای را مقابل سفارت خواندند و ذهنیت من از فضای تجمع این بود که قرار است فقط یک تجمع صورت گیرد و تخریبی در کار نیست. سن زیادی ندارم و از تجمعات هم ذهنیتی ندارم. نزدیک به ۵٠ الی ۶٠ نفر بودیم که جلوی سفارت رفتیم. شعارهایی دوباره جنایات آلسعود داده میشد و زمانی که جمعیت حدود ٣٠٠ نفر شد پلیس مانع از نزدیکشدن ما به سفارت شد و زمانی که جمعیت زیادتر شد پلیس راه را باز کرد و تا نزدیکیهای سفارت هم رفتم و حتی هیچ نیروی پلیسی دستم را نمیگرفت که جلو نرو. انگار زمان ایستاده بود؛ نیروی پلیس که در ابتدا برخورد شدیدی داشت، بعد از مدتی ممانعتی از ورود ما نکرد. تربیت خانوادگی هم ایجاب میکرد که اموال سفارت، بیتالمال است و نباید به آن دست زد».
قاضی دهقانی پرسید: «درباره تهیه مواد آتشزا چه دفاعی داری؟»
متهم گفت: «من چند نفر از افراد را دیدم که مقداری مواد آتشزا به سمت سفارت پرتاب میکردند. ساعت دو بعدازظهر همان روز چنین تجمعی در مقابل کنسولگری مشهد صورت گرفته بود و برای ما جای سؤال دارد که چرا به آن اشاره نشده است. چرا در مورد این تجمع ممانعتی نشد که مشابه آن در مشهد هم رخ داده بود». قاضی خطاب به متهم گفت: «شما در صفحه ٣۶٢ جلد دوم پرونده گفتهاید که یک شیشه بنزین به صورت شخصی آورده و چند شیشه را هم شما پر مواد و آماده کردید. چه دفاعی داری؟» متهم گفت: «به هیچ عنوان اظهاراتم را قبول ندارم و کمک هم نکردم».
قاضی مجددا به او گفت: «یکسری اسامی آوردی که آن افراد وارد سفارت شدهاند».
متهم پاسخ داد: «من حدود ١۵٠متری سفارت بودم، یک تعداد از دوستان من آنجا بودند».
قاضی دهقانی از متهم پرسید: «آیا مهر سفارت را برداشتهای؟»
متهم پاسخ داد: «یک مهر برداشتم و تحویل فرد دیگری دادم. قصدم از تجمع صرفا بیزاری از عربستان بود».
قاضی مجددا به متهم گفت: «شما بارها اقرار کردهاید که در ساخت مواد آتشزا همکاری داشتید».
متهم گفت: «اظهاراتم تحت فشار بود. من در جریان ساخت کوکتلمولوتف نبودم. پلیس بهراحتی میتوانست با دو باتومزدن جمعیت را متفرق کند ولی این کار را نکرد. وظیفه پلیس پیشگیری از ارتکاب جرم است. این کار را نکرد».
شعارهای حیدر حیدر در تجمع داده میشد
متهم بعدی خود را ٢٠ساله، کارگر و ساکن تهران معرفی کرد و در دفاع از خود گفت: «من سن و سالی ندارم که جامع صحبت کنم. در شبکههای اجتماعی از خبر تجمع اطلاع یافتم. قصد تخریب نداشتم و فقط نظارهگر بودم. شعارهای حیدر حیدر در تجمع داده میشد. من نه سنگی پرتاب کردم و نه شعاری دادم؛ فقط به اعدام شیخ نمر معترض بودم».
قاضی خطاب به او گفت: «در عکسها که خیلی فعال بودی».
متهم پاسخ داد: «من کنار دیوار ایستاده بودم. حدود سه تا چهار نفر که صورتشان پوشانده شده بود، مواد آتشزا داشتند و به سمت سفارت پرتاب میکردند. من تا شعاع ۵٠متری سفارت هم نرفتم. آخر شب و زمانی که تجمع تمام شده بود، در خیابان نشسته بودم. یک سمند سفید شخصی رد شد و من با آنان چشم در چشم شدم. یکباره دو نفر من را گرفتند و بردند. ابتدا فکر کردم که مرا دزدیدند و آدمربایی صورت گرفته است. حتی مردم میخواستند کمکم کنند. اظهاراتم در بازپرسی را قبول ندارم. از دادگاه میخواهم حداقل مجازات را برایم در نظر بگیرید؛ زیرا خانواده ضعیفی دارم».
پدربزرگ من در بوسنی شهید شد
متهم دیگر این پرونده که هر دو اتهام مطرحشده در این دادگاه را داشت نیز پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی دهقانی رئیس شعبه ١٠۶٠ دادگاه کیفری دو مجتمع قضائی کارکنان دولت به دفاع از خود پرداخت. این متهم خود را ٣١ساله، متأهل و ساکن تهران معرفی کرد و گفت: «در گروههای تلگرامی و در جایی خبر تجمع را ندیدم. فقط منزلمان نزدیک آنجا بود. من فقط تماشاچی بودم. ساعت دوونیم بامداد دستگیر شدم. جزء ۴٠ نفر اولیه بودم که ساعتهای آخر ما را گرفتند. ساعتی که ما آنجا بودیم کسی نبود».
قاضی پرسید: «اظهاراتتان را در مرحله تحقیقات مقدماتی قبول دارید؟»
متهم پاسخ داد: «چیزهایی را دیدم و شنیدم».
قاضی مجددا از او پرسید: «شما اسامی تمام گروهها و افراد را میدانی و دقیق هم عنوان کردهای؟» متهم پاسخ داد: «من حتی کلانتری هم نرفتهام. دو هفته بعد از اینکه دستگیر شدم عروسیام بود. وقتی کسی در فشار قرار میگیرد چه باید بکند؟ ٣۶ روز در زندان انفرادی بودم. از کل افراد هممحلیمان فقط دو نفر در این ٢١ نفر بودند. برای چه باید دردسر درست کنم. ١٣۶۵ پیام و زنگ من در دو هفته منتهی به ماجرای سفارت فقط به همسرم بوده است. فهرست تلفن و پیامکها مشخص است. پدربزرگ من در بوسنی شهید شد و پدرم بازنشسته نیروی قدس است. پدرخانمم شهید و برادر همسرم از مسئولان هستهای کشور است. من هیچ وقت خطای خودم را به گردن رهبری نمیاندازم. نه بسیجیام و نه حزباللهی. بسیجی کسی است که در سوریه میجنگد. حزباللهی کسی است که جنگ رفته است. من آنجا رفتم درحالیکه نباید میرفتم. من دیگر اگر بفهمم یک جا باد میوزد، نمیروم؛ چه برسد به توفان. به کسی وابسته نبودم. در تحقیقات اولیه میدانستند که من کاری نکردم. من بدهکار مملکت نیستم و طلبکار هم نیستم که نظام مقدس جمهوری اسلامی زیر سؤال برود. حضورم در آنجا فقط بهعنوان تماشاچی بود و هیچکدام از اتهامات را قبول ندارم».
آیا ٩ دی مجوز داشت؟
متهم دیگری با همین اتهامات پس از تفهیم اتهامات، خود را ٢٨ساله، با شغل آزاد، باسواد و ساکن کرج معرفی کرد و گفت: «آیا ٩ دی مجوز داشت؟ آیا افراد آن تجمع متهماند؟»
قاضی دهقانی خطاب به او گفت: «این تجمع منجر به تخریب و آتشزدن اموال و ماشینهای سفارت شد. افراد حاضر در سفارت فرار کردند. در تظاهراتی که رسمی اعلام میشود، قطعا همه شرکت میکنند مانند ٢٢ بهمن، روز قدس و… . طبق کیفرخواستی که صادر شده شما دو اتهام داری. چه دفاعی داری؟»
متهم پاسخ داد: ما قربانی شدیم. اگر کشور قربانی میخواهد، من حاضرم. اگر فشار آقای روحانی به قوه قضائیه قربانی میخواهد، من هستم. نه عکسی از من هست و نه اساماسی. آن اتاق (اتاق سفیر) دوربین دارد، ببینند که من در آن بودهام یا نه. من حاضرم به سوریه و عراق بروم اگر نظام نیاز دارد. چرا کسی که راه را باز کرد تا کسانی که میخواهند به سفارت سنگ بزنند بروند جلو و سنگ را پرتاب کنند، نباید اینجا باشد؟»
قاضی خطاب به متهم گفت: «موضوع رسیدگی به این موضوع نیست. شما از خودتان دفاع کنید».
متهم پاسخ داد: «به نظرتان نباید در کیفرخواست نیروی انتظامی هم باشد؟ من از طریق دوستانمان در آپارات تجمع کنسولگری در مشهد را دیدم و شنیدم که چنین تجمعی در تهران است و اگر میدانستم که تجمع غیرقانونی است شرکت نمیکردم. روز تجمع به محض آتشسوزی در سفارت، من رفتم در اولین اتاق و دو تا زونکن از اتاق برداشتم تا به دوستان اطلاعات سپاه بدهم؛ شاید مدارکی در آن باشد که به درد مملکت بخورد. چون خودم با موتور آمده بودم، آن زونکنها را به فردی دادم تا به فردیس بیاورد و او را در بین راه دستگیر کردند و اسم مرا گفت و به من نسبت دادند که جاسوس اسرائیل هستی. آقای قاضی من زندان بروم میمیرم. مشکلات جسمی و بیماری دارم. حاضرم تبعید شوم ولی زندان نروم. خواهشا از مجازاتهای جایگزین برای من استفاده کنید».
متهم دیگر پرونده طلبه بود و چون پروندهاش در حیطه رسیدگی در این دادگاه نبود، قاضی دهقانی گفت پروندهاش به دادگاه ویژه روحانیت ارسال میشود.
دو تا کوکتل هم پرتاب کردم!
متهم ٢٠ساله دیگر پرونده پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی دهقانی در دفاع از خود گفت: «از طریق تلگرام متوجه تجمع شدم. من در تجمع شعار دادم و دو تا کوکتل هم پرتاب کردم که یکی لیز خورد و دیگری هم عمل نکرد. پلیس در این تجمع کمکاری کرد. من درحالحاضر بیکار هستم و اگر این اتفاقات نمیافتاد در… استخدام میشدم».
متهمانی که در سوریه می جنگند
همچنین امیرحسین بابکان، وکیلمدافع دو نفر از متهمان این پرونده که در جلسه دادگاه نبودند، در دفاع از موکلش گفت: «من داوطلبانه اعلام وکالت کردم. دولت محترم در راستای اجرای وظایف بینالمللی خود طبق کنوانسیون ١٩۶٣ اقدام به طرح دعوی علیه یک عده بچه انقلابی کرده است؛ صرفنظر از اینکه عنوان اتهامی درست است یا خیر. موکلان من مدافع حرم و در سوریه هستند. از قاضی میخواهم نهتنها به درخواست دادستان توجه کنند بلکه باید به اظهارات متهمان نیز گوش فرا دهند. خواهشا از وزارت کشور استعلام کنید که آیا تجمع غیرمجاز بوده یا خیر؟ چهار قشر مختلف در این تجمع بودهاند که نشان میدهد این تجمعها غیرمجاز نبوده است. اصل ٢٧ قانون اساسی بر آزادی تجمعات تصریح دارد». او مدعی شد: «آن حادثه احساسات عمومی بود نه تجمع غیرمجاز».
قاضی دهقانی خطاب به این وکیل گفت: «موکل شما فعال در ساخت کوکتل بوده و جزء عاملان اصلی پرتاب آن به سمت سفارت بوده است». وکیلمدافع متهم در پایان تقاضای برائت موکلش را کرد».