محمدعلی موسوی متقی، روحانی منتقد حکومت ایران که در آذر ماه سال ۹۴ توسط حزب الله لبنان در حومه جنوبی بیروت ربوده و سپس به دولت ایران تحویل داده شد، هم اکنون دربند ۳۲۵ ویژه روحانیت زندان اوین محبوس می باشد. وی از زمان بازداشت تا کنون تحت انواع شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته و در اعتراض به این شکنجه ها از دهم بهمن ماه در اعتصاب غذا به سر می برد.
رنجنامه این زندانی سیاسی که نسخه ای از آن در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می آید:
اینجانب برادر روحانی شما، زندانی سیاسی سید محمدعلی موسوی متقی، فرزند سید حسن، متولد ۱۲ بهمن ۱۳۵۰ و به شماره ملی ۰۴۵۲۳۵۱۲۳۵ و به شماره شناسنامه ۹۰ صادره از شمیران، در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۴ برابر با ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ میلادی در حومه جنوبی بیروت منطقه تحت حکم حزب دستنشانده رژیم ایران در لبنان که اصطلاحا به حزبالله معروف است، توسط مزدوران این حزب از محل کسب خود ربودهشدهام و از همان شب تا روز ۶ تیر ۱۳۹۵ برابر با ۲۵ ژوئن ۲۰۱۶ میلادی به مدت ۱۹۵ روز در بدترین شرایط روحی و مکانی در طبقه منفی دو، به دور از نور خورشید و محروم از تمامی حقوق مدنی و شهروندی در حبس انفرادی حزب مذکور بسر بردم.
در طی این مدت، بیش از ۳۰ ساعت توسط مزدوران حزب مذکور مورد تحقیق و بازپرسی قرار گرفتم که در طی این تحقیقات مورد اهانت تهدید و اتهامات دروغ و توهین های ناموسی قرار گرفتم. در این بازپرسیها موضوع اتهام جاسوسی که در سال ۱۳۸۷ از سوی وزارت اطلاعات ایران به اینجانب وارد گردیده بود و از آن تبرئه شده بودم مجدداً مطرح گردید و با شدت و حدت بسیار و فشارهای روانی غیرقابل توصیف سعی بر آن داشتند که من را در این خصوص به اقرار بیاورند و مکرراً از من میخواستند که “ولو به دروغ اقرار کن. ما کمکت خواهیم کرد و بهعنوان یک قهرمان ملی به کشورت بازمیگردانیمت” که گویا با یک کودک دبستانی صحبت میکنند.
حتی با فشار بسیار از من میخواستند که من خود را در ترور بعضی مزدوران حزب شان و برخی ترور دانشمندان هستهای ایران شریک و همدست مجرمان معرفی کنم و بهدروغ اقرار نمایم. همچنین بیش از ۳۰ ساعت توسط افسر وزارت اطلاعات ایران مورد تحقیق و بازرسی قرار گرفتم.
نهایتاً در روز ۶ تیر ۱۳۹۵ برابر ۲۶ ژوئن ۲۰۱۶ میلادی توسط مزدوران حزب مذکور بهطور غیرقانونی و با خط سیر نظامی معروف به عسگری از لبنان به سوریه منتقل و در دمشق به زندان مرکزی این شهر تحت امر حزب بعث سوریه تحویل داده شدم. همان شب توسط مأموران وزارت اطلاعات ایران تحویل گرفته شدم و به فرودگاه دمشق منتقل شدم و از آنجا با یک پرواز غیرنظامی هواپیمایی ماهان به تهران فرستاده شدم.
صبح علی الطلوع هواپیما در فرودگاه امام خمینی فرود آمد و بر روی باند فرودگاه، مأموران وزارت اطلاعات مرا دستگیر و در خارج فرودگاه در مسیر اتوبان خلیجفارس اینجانب را تحویل آقای حسین مهرنوش افسر عملیات دادسرای ویژه روحانیت دادند و نامبرده مرا به دادسرای ویژه برد و از آنجا که روز ۷ تیر ۱۳۹۵ مصادف با ۱۹ رمضان مبارک و روز شهادت آقا امیر المومنین علیهالسلام بود و تعطیل عمومی بود، دادیار کشیک آقای زنجانی در دادیاری شعبه ۲ دادسرای ویژه روحانیت من را تفهیم اتهام نمود و از آنجا مستقیم به بند ۲۰۹ اوین منتقل شدم.
اتهام جدید اینجانب تبلیغ علیه نظام و توهین به امام و رهبری و مراجع تقلید و مقدسات و اقدام علیه امنیت ملی بود. که در مجموع دربند ۲۰۹ اوین که بند امنیتی وزارت اطلاعات هست، از ۷ تیر ۱۳۹۵ برابر۷ ژوئن ۲۰۱۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ برابر با ۹ سپتامبر ۲۰۱۶، مجموعاً ۷۴ روز محبوس بودم که بخشی از این ایام را در حبس انفرادی یا در اتاق گروهی به سر میبردم.
در طی این ۷۴ روز بیش از ۵۰ ساعت مورد تحقیق و بازپرسی قرار گرفتم که توسط فردی معمم صورت میپذیرفت. این فرد همان کسی بود که جلوی باند فرودگاه امام خمینی در بدو ورود من به تهران من را تحویل گرفته بود که البته در فرودگاه لباس شخصی بر تن داشت. در طی این تحقیقات مدام ابراز میداشت که “بنده بازپرس نیستم بلکه مددکاری هستم که میخواهم شمارا مجدداً احیا کنم و به زندگی سالم و آرام بازگردانم، به شرطی که ما کمال همکاری را بکنی.”
در آخر دریافتم که همکاری با ایشان و وزارت تابع ایشان یعنی وزارت اطلاعات ایران به این معنا است که در یک مصاحبه تلویزیونی و غیرزنده و ضبط شدهی قابل سانسور و دخل و تصرف شرکت کنم و مرجع عالیقدر آیت الله حاج آقا صادق شیرازی را مورد اتهام قرار دهم که در این صورت از امکانات وعده داده شده وزارت مربوطه برخوردار میگردیدم.
من از انجام چنین امری استنکاف کردم و درنتیجه در جلسه شعبه ۲ دادگاه ویژه روحانیت که قاضی آن آقای اکبری میباشند، حدود یک ساعت قاضی به اظهارات اینجانب گوش داد و پس از چند روز حکم اینجانب صادر گردید که عبارت بود از ۲ سال حبس برای تبلیغ علیه نظام و یک سال حبس برای توهین به امام و رهبری و ۶ ماه هم حبس تعزیری.
من نسبت به این حکم اعتراض نداشتم ولی بازپرس وزارت اطلاعات با اصرار بسیار من را مجبور به نوشتن لایحه اعتراضی کرد که مجدداً این را پس گرفتم. سپس به بند ۳۲۵ یعنی بند ویژه روحانیت منتقل گردیدم.
هماکنون در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ برابر ۲ فوریه ۲۰۱۶ میلادی است، مدت ۴۵ روز است که دربند ۳۲۵ ویژه روحانیت محبوس هستم که فی المجموع ۴۱۴ روز از کل این مدت حبس از ابتدای ربوده شدن در بیروت تاکنون میگذرد و اکنون مدت ۳ روز است که اینجانب اعتصاب غذا کردهام و علت اعتصاب اینجانب اعتراض نسبت به ظلمی است که اکنون به اینجانب روا میشود.
چرا که اولاً اعاده دادرسی اینجانب نسبت به حکمی که اساسا به خاطر آن حکم ظالمانه اینجانب و خانوادهام مجبور به خروج از ایران شده بودیم، مجددا رد شد و حکم صادره تائید گردید و آن عبارت بود از محکومیت ۲ سال زندان تعزیری به اتهام حمل سلاح گرم، به عبارتی کلت کمری، که البته این جریان بازمیگردد به موضوع جا ساز کردن یک قبضه صلاح گرم در کتابخانه منزل اینجانب توسط فردی معلومالحال به نام امید .ح با نام مستعار سید محمدرضا شریفی حاجی امیری که از مزدوران آدمفروش وزارت اطلاعات می باشد و سابقه کیفری بسیاری دارد.
من از این فرد شکایت نمودم و بهعنوان یکی از شکات پرونده سلاح جاساز شده، در دادسرای ناحیه ۷ سیدخندان، تشکیل پرونده دادم. بسیاری از دوستان دوران جبهه و جنگ، مخصوصاً جداشدگان از سپاه، به من ارشاد و تذکر دادند که آن سلاح را در چاه فاضلاب و یا رودخانه ای دور از نظر و دسترس عموم معدوم کن. اما اینجانب به گمان اینکه در نظام قضایی رژیم سیاسی ایران، بین خائن خناس و خادم امین تفاوت قائل هستند، این سلاح را که به گمانم امانت قانون بود، به دادسرای ناحیه ۷ سیدخندان عودت دادم.
نتیجه این امانتداری این شد که مرا بهعنوان متهم ردیف دوم پرونده مذکور به شماره کلاسه دادسرای تهران ۹۱۱۱۵۰۱۷۲ و شماره کلاسه دادگاه ویژه روحانیت ۱/ت/۹۵/۳۳ و شماره دادنامه ۹۵۱۱۰۴۱۳۰۰۲۶- ۱۲/۱۰/۱۳۹۵ شعبه اول دادگاه تجدیدنظر، محمدجعفر منتظری مجدداً محکوم به ۲ سال زندان نمود.
ثانیاً دادسرای ویژه روحانیت از قبول ۱۹۵ روز حبس انفرادی اینجانب در بیروت توسط مزدوران حزبی که ذکر شد که امربر رژیم ایران و وزارت اطلاعات آن هستند، طفره میرود و میگوید اگر سند یا مدرکی دارید ارائه دهید.
ثالثاً کتابهایی که اینجانب در زندان حزب مذکور در بیروت در بین وسایل شخصی خودم آوردم و هدفم از انتقال آن ۳ جلد کتاب که عبارت بود از قرآن و مفاتیح و یک کتاب دعا، اثبات حبس در زندان حزب مذکور بود. چراکه روی این کتابها مهر زندان حزب مذکور موجود می باشد. این کتابها را از اینجانب گرفتند و مدعی هستند چون چاپ ایران نیست تا زمان آزاد شدن در نزد ما می ماند.
اکنون چهارمین روز اعتصاب غذای اینجانب است و تا زمانی که خواستههای قانونی من، مبنی بر ابطال حکم ظالمانه اتهام دروغ حمل سلاح، ۲- احتساب ۱۹۵ روز دوران حبس انفرادی اینجانب از قرار هر روز ۳ روز بهعنوان پیشینه محکومیت فعلی ۳-عودت کتابهایی که اینجانب همراه داشتم ۴-اعمال ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی مبنی بر احتساب مجازات اشد ۵- و درنهایت پذیرش درخواست آزادی مشروط اینجانب و آزادی و عودت اینجانب به همان شیوه غیرقانونی که من را آوردند به لبنان و در کنار همسر و فرزندانم تحقق نیابد در اعتصاب غذا خواهم ماند.
از همه آزادگان جهان مخصوصاً رافضیان ابرار خواستارم با من و خانوادهام ابراز همدردی نموده و محافل حقوق بشری را از این ظلم آشکار آگاه سازند.
با تشکر فراوان
سید محمدعلی موسوی متقی-زندان اوین بند ۳۲۵
پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ برابر با ۲ فوریه ۲۰۱۶۶ میلادی