روزهای متفاوت دهه فجر در زندان

به‌رسم معمول، نزدیک دهه فجر و یا اعیاد مذهبی که می‌شود، زندانیانی که درخواست عفو داده‌اند ساک‌هایشان را می‌بندند، وسایلی که تا دیروز به جانشان بسته بود را به هم‌سلولی‌هایشان می‌بخشند و منتظر اعلام اسمشان در لیست عفوشدگان می‌مانند.

انتظار در زندان، ریتم عادی زندگی است. انتظار کشیدن برای عفو بیست و دوم بهمن‌ماه یا عیدهای مذهبی را در زندان، «حبس بلندگو» می‌خوانند.

حبس بلندگو اصطلاحی است که در مورد زندانیانی به‌کار می‌رود که دائم گوششان به بلندگوی زندان است تا اسمشان را برای آزادی فرابخوانند. آن‌ها دائما منتظرند و خود را به لحاظ روحی و روانی برای آزادی احتمالی آماده کرده‌اند.

لحظات سخت هم‌زمانی است که وقتی یک زندانی که درگیر «حبس بلندگو» است، نامش را در لیست عفو خوردگان نشنود و ناچار باشد برای سال‌های بعد هم در چهاردیواری باقی بماند. معمولاً آن‌ها افسرده شده تا چند روز بعد در یک گوشه گز می‌کنند.

«حسین» این تجربه را پشت سر گذاشته: «افسردگی شدید و به‌هم‌ریختگی روانی به سراغت می‌آید، دلت می‌خواهد فریاد بکشی، احساس می‌کنی حتی برای یک دقیقه بعد هم تحمل آن فضا را نداری و دیوارها به تو فشار می‌آورند. اما ذهن آدمی با امید زنده است، باز منتظر می‌مانی و غرق خیالات و اوهامت می‌شوی تا زمان عفو جدید برسد.»

«علی» از زندانیان زندان یزد است. او هم از انتظار کشیدن زندانی‌ها برای اعلام خبر عفو در ایام بهمن می‌گوید: «شب قبلش جمع می‌شویم توی حسینیه زندان. اخبار شبکه یک را با دقت دنبال می‌کنیم؛ معمولاً اولین خبری که مجری می‌خواند، خبر عفو زندانیان توسط رهبر است. آن‌قدر زندانی‌ها این ساعت و پای این بخش خبر نشسته‌اند که دقیقاً می‌دانند اگر خبر عفوی در کار باشد کدام دقیقه برنامه خبری خوانده می‌شود. وقتی مصادیق عفوها را می‌شنویم، به همدیگر اطلاع می‌دهیم و اگر با جرائم هرکدام از ما بخواند، این عید و عفو همزمان را به فردی که شرایطش را دارد تبریک می‌گوییم

«رضا» هم زندانی بند جرائم غیر عمد است. او با اشاره به اینکه در ایام بهمن‌ماه، عید نوروز، عید قربان و عید غدیر، در بند جرائم غیرعمدی شور و شوق خاصی دیده می‌شود، می‌گوید: «احتمال عفو و بخشودگی دربند جرائم غیرعمدی بیشتر از سایر بندهاست. به همین دلیل هم زندانی‌های این بند در این ایام امیدوارترند.»

رضا می‌گوید: «سابقاً که دربند اعدامی‌ها بودم هیچ‌کس امید عفو نداشت، مگر اینکه امید داشته باشد که شاکی خصوصی یا خانواده مقتولان او را ببخشند که در این صورت متهم از وضعیت انتظار برای اعدام به آزادی یک شبه دست پیدا می‌کند و چنین شکلی از آزادی بسیار شیرین و دلپذیر است.»

به گفته رضا: «دربند قاچاقچیان عمده مواد مخدر، جاعلان، متجاوزان به عنف، اشرار، سارقان، ایجادکنندگان مراکز فساد و از این قبیل بندها خبری از شور و شوق‌هایی ازاین‌دست نیست، آن‌ها خودشان انتظار عفو عمومی ندارند چون این دسته از زندانیان غالباً مشمول عفو نمی‌شوند و بر اساس قانون عفو به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد مگر اینکه به طور موردی در مورد یک پرونده خاص و با نظر قاضی و مسئولان، زندانی مشمول عفو بشود.»

«عنایت» به جرم جاسوسی و دادن اطلاعات به بیگانگان در زندان است. او می‌گوید برای مته‌مان به جاسوسی امید عفو موردی در ایام دهه فجر وجود ندارد. «زندانیان باسابقه تری که سال‌هاست در زندان‌اند، می‌گویند به‌ندرت شاهد عفو و بخشودگی یک متهم به جاسوسی بوده‌اند و معمولاً عفوی در کار نیست، اما در اوایل دهه نود که تعداد مته‌مان دستگیر به اتهام «جاسوسی» بسیار زیاد شده بود، در چند دوره به آن‌ها هم عفو داده شد و همراه با زندانیان سیاسی، امنیتی و عقیدتی دیگر آزاد شدند؛ حتی یک بار نیز تنها به مته‌مان «جاسوسی» عفو داده شد و عده زیادی از آن‌ها از بند ۳۵۰ آزاد شدند.»

از او می‌پرسم این دسته از مته‌مان دقیقاً به خاطر چه شکلی از جاسوسی به زندان افتاده‌اند؟ چرا عفو شامل حالشان نمی‌شود؟

«این گروه ممکن است در مراکز هسته‌ای، نظامی، انتظامی و یا یکی از ارکان اساسی کشور مشغول به خدمت بوده یا به اطلاعات محرمانه دسترسی داشته‌اند و معمولاً به اتهام ارتباط با دول متخاصم و فروش اطلاعات به اسرائیل و آمریکا یا سایر کشورهای خارجی به زندان می‌افتند.» آنهایی که عفو می‌شوند، حتماً باید پیش از آن چندین بار کتباً و شفاهاً درخواست عفو کرده باشند. تا زمانی که یک زندانی به‌طور کتبی درخواست عفوش را ننویسد به هیچ‌کس عفوی تعلق نخواهد گرفت: «عفو را به‌زور و بدون درخواست زندانی به هیچ‌کس اعمال نمی‌کنند و اینکه برخی وقت‌ها می‌شنویم که یک زندانی می‌گوید من هیچ‌وقت کوتاه نیامدم و درخواست عفو ندادم؛ بلکه خودشان آزادم کردند، تقریباً اتفاق غیرممکنی است.»

«ابراهیم» فعال حقوق مدنی و زندانی بند امنیتی است، او می‌گوید تابه‌حال چندین بار با درخواست عفوش مخالفت شده: «طبیعی است که آزادی آسان به‌دست نمی‌آید و وزارت اطلاعات نیز همیشه مترصد لحظه‌هایی است که زندانیان سیاسی درگیر یک مشکل شخصی جدی شده و نیازمند بیرون رفتن از چهارچوب زندان‌اند، در این زمان است که می‌آیند به سراغت و پیشنهاد عفو می‌دهند. ممکن است معامله‌ای که برایت پیش‌بینی و پیشنهادشده چندان هم غیرانسانی نباشد، گاهی ممکن است فقط درخواست کنند که بعد از آزادی با رسانه‌های بیرون از ایران مصاحبه نکنی، معمولاً هم دوری از رسانه‌ها، پرهیز از فعالیت در اجتماع و سراغ نگرفتن از فعالان و زندانیان سیاسی دیگر از شروط مسئولان قوه قضاییه برای پذیرش عفو زندانیان سیاسی است.»

در این میان، پیش‌آمده که یک زندانی سیاسی پیشنهاد درخواست عفو را رد کرده و به‌طور خودخواسته و به خاطر آرمان‌هایش در زندان مانده است: «البته زندانیان سیاسی واقعی هم به چشم خودم دیده‌ام که پیشنهاد معامله و عفو رهبری را رد کرده‌اند و از آزادی خود با این شروط عبور کرده‌اند. آن‌ها زندانی دفاع از عقاید و مرامشان هستند و هر وقت که از عقیده‌شان عبور کنند، احتمال آزادی‌شان وجود دارد.»

اما «حسین» نگاه دیگری به ماجرا دارد: «تحمل انسان‌ها با یکدیگر متفاوت است، حبس کشیدن توان فوق‌العاده می‌خواهد و هرکسی توانایی حبس کشیدن و شکنجه را ندارد، بنابراین در بند ۳۵۰ اوین نیز عده زیادی از زندانیان امنیتی و عقیدتی هم منتظر عفوند و گوش به بلندگوی زندان می‌سپارند.»

حسین می‌گوید: «در جریان روند یکی از این عفوها در بند سیاسی زندان اوین، خود خدابخشی معاون امنیتی دادستان پشت بلندگو قرار گرفت و اسامی حدود پنجاه زندانی امنیتی و عقیدتی را خواند، معمولاً چنین روندی عادی نیست.».

به اعتقاد حسین، «تجربه نشان داده در ایام عید فطر بیشترین تعداد زندانیان امنیتی و عقیدتی در سال‌های اخیر آزاد می‌شوند، پس از عید فطر، عید مبعث، عید قربان و روز دوازدهم فروردین و دهه فجر از دیگر مناسبت‌هایی بوده‌اند که بیشترین رقم عفو را به خود اختصاص داده‌اند؛ بسیاری از کف خیابانی‌های حوادث ٨٨ با این عفوها آزاد شده‌اند
اما «راحله» زندانی زن ساکن زندان رجایی شهر می‌گوید: «برای زنان زندانی ماجرا کمی متفاوت است. آن‌ها به ندرت در این اعیاد و مناسبت‌ها انتظار آزادیشان را می‌کشند اما ممکن است سالی یک بار در روز میلاد فاطمه زهرا، عفو مختص زنان زندانی به آن‌ها تعلق بگیرد.»

ماجرای تخفیف مجازات نیز همزاد عفو است و ممکن است که افراد زیادی در ایام عید و سایر مناسبت‌ها، بجای اینکه عفو بگیرند، مشمول بخشش بخشی از مجازاتشان بشوند. مارال از تجربه خودش در این زمینه می‌گوید: «برای مرخصی آمده بودم که از دادستانی زنگ زدند و به من گفتند عفوشده‌ام و باقیمانده حبس ام بخشیده شده است؛ بنابراین به زندان برگشتم تا تسویه‌حساب کرده و وسایل شخصی‌ام را بردارم. هم‌بندی‌هایم از هیجان گریه می‌کردند. همان روز چندتکه وسایلم را بخشیدم به هم‌خرجی‌هایم و آزاد شدم. اما پیش از آزادی ناچاری با کتابخانه، اجرای احکام زندان، انبار لباس‌ها و بانک تسویه‌حساب کنی. چون الزامی نیست که مهر تسویه‌حساب فروشگاه هم برای برگه آزادی‌ات وجود داشته باشد، معمولا کمتر کسی با فروشگاه تسویه‌حساب می‌کند.»

این روزها بسیاری از زندانیان بندهای عادی از چند روز قبل، ساک‌های کوچکشان را به امید آزادی در شب بیست و یکم بهمن‌ماه بسته‌اند، آن‌ها زیرنویس شبکه خبر را دنبال می‌کنند و به همه وعده‌های خبری شبکه یک و شبکه خبر با دقت گوش می‌دهند، دل توی دلشان نیست و منتظر می‌مانند تا ساعت ده شب که بلندگو اسامی را بخواند. گاهی پیش‌آمده حتی ساعت سه نیمه‌شب هم بلندگوهای زندان برای اعلام اسامی عفوشدگان به صدا افتاده‌اند. وقتی اسامی خوانده می‌شود سکوتی محض کل بند را فرامی‌گیرد، جز صدای نفس زندانی‌ها، صدای دیگری به گوش نمی‌رسد، آن‌ها منتظر شنیدن صدای آزادی هستند.

Post source : ایران وایر

Related posts

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.